به گزارش مشرق، «حسین قدیانی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
در نهایت رواداری، فرض را بر این میگیریم که «برجام» توافقی متوازن میان دادهها و ستاندههایش بود و ناظر بر لغو تحریمها هم کاملا دقیق تنظیم شده بود! حتی فرض را بر این میگیریم که دستفرمان گروه مذاکرهکننده ما این بود: «عدم توافق را بسی بهتر از توافق بد میدانیم و فقط توافقی را میپذیریم که متضمن لغو همه تحریمها باشد»! القصه! این توافق بسیار خوب، خورده به پست دشمنی که اندک وفایی به هیچ عهدی ندارد و مدام روح و جسم آن را نقض میکند! و الحمدلله این مهم، اذعان همان آورندگان توافق است! خب! نکته اساسی اینجاست که ما در دوره «پسانقض» چه باید بکنیم؟!
در این باره اما ۲ گزاره وجود دارد که یکی را البته همان به واگذار کنیم به اهل فن! من واقعا در حد سواد خودم نمیدانم که زین پس، مشخصا و مصداقا چه باید با برجام بکنیم! آیا ناظر بر نقض مکرر و فاحش توافق، حکم تدبیر آن است که از اساس از برجام صرفنظر کنیم؟! از مفادی از آن؟! آیا تعهدات انجامداده را باید به حالت قبل برگردانیم؟! آیا مکانیسم این برگشت، برای همه آنچه تعطیل یا تعلیق کردهایم، به سهولت میسر است؟! اعتراف میکنم به پرسشهایی از این دست، کارشناسان باید جواب بدهند و انشاءالله بزودی جواب بدهند که با وجود این اوضاع، تکلیف ما با برجام چه میشود؟!
بیم از آن است که اهمال در پاسخدهی به این سوالات، ضمن وقیحتر کردن دشمن آمریکایی، ما را با «مادربزرگ تحریمها» روبهرو کند؛ آن هم در حالی که خیر سرمان در توافق با او به سرمیبریم! و در شرایطی که رشتهکوهی از تعهدات را یکطرفه انجام دادهایم! و فقط به عنوان نمونه، درون قلب رآکتور خودکفایی خود، کوهی از سیمان ریختهایم! بگذریم که سخن من درباره گزاره دوم است! من این را در مقام یک روزنامهنگار دارم مینویسم که هر روز، تقریبا همه روزنامهها را نگاهی اجمالی میاندازد! به درست یا غلطش کاری ندارم لیکن واقعیت آن است که ۴ سال گذشته، اغلب خروجی اخبار دولت «مذاکرات هستهای» بود!
چه اینکه اگر فردی مدعی شود دولت اول آقای روحانی «داخل» را منتظر «خارج» و «اقتصاد» را معطل «سیاست خارجی» و «سیاست خارجی» را خلاصه در «نشست با طرف آمریکایی» کرد، خیلی نتوان به او خرده گرفت! آری! بازخوانی جراید از طریق آرشیو ۴ سال گذشتهشان، مؤید این مهم است که دولت یازدهم اغلب تخممرغهای خود را در سبد مذاکره با یانکیهایی گذاشت که حالا حتی خود این دولتمردان هم معترف هستند به بدعهدیشان! و خباثتشان! و اینکه هستهای و موشکی و چه و چه، برای آنها بهانه است تا با اصل و اساس ما دشمنی کنند! و اما برای نیل به این هدف بسیار مهم یعنی «کاهش اثرات مخرب تحریمهای قدیم و جدید» چه باید کرد؟!
تجربه ۴ سال گذشته به ما نشان میدهد دولت باید در سیاست خارجه، تنها آمریکا را نبیند، ولو آنکه بهزعم اروپاییها، آمریکا «کدخدا» باشد! ۴ سال تمام، اغلب کشورهای دنیا را پیچاندیم و مستقیم با خود کدخدا وارد مذاکره شدیم؛ این هم شد نتیجه! پس دنیا را فقط آمریکا دیدن خطاست! حقا که جا دارد آقای روحانی، ضمن تجدیدنظر اساسی در سیاست خارجه دولت اول خود، از ظرفیت کشورهایی که با ملت ایران، کمتر سر عناد و دشمنی دارند، استفاده بیشتری کند!
صدالبته نه حکایت بعضی قراردادهای کذا که عمده سودش در جیب طرف خارجی برود، بلکه برای رونق مضاعف اقتصاد خودمان! در «پسانقض» اما مهمتر از این مهم، اساسا نگاه بیشتر به داخل کشور است! ذیل گزاره دوم، دولت دوم آقای روحانی را دعوت میکنم به توجه بیشتر به ۲ مقوله اقتصاد و معیشت!
قدر مسلم «تحریم» نباید بهانه کمکاریها و کجکاریها و سرخوردگیها شود، بلکه بر عکس، باید عزم دولت را برای خدمت بیشتر و توجه فزونتر به داخل، مضاعف کند! طرفه حکایت اینجاست که آقای روحانی، در نقد دولت قبل از خود، مهمترین تأکیدشان این نکته بود که «نباید همه سوءمدیریتها را گردن تحریم انداخت! و اگر «تدبیر» باشد، حتی با وجود تحریم هم، پیشرفت و رفاه و رسیدگی به معیشت مردم و چارهجویی برای اقتصاد کشور، ممکن است!» مخاطب این سخن اما حکایت «مخاطب بایدها» فیالحال، خود آقای روحانی است! اگر قرار باشد متاثر از تحریم، هم مردم بیامکان، گله کنند و هم دولت با امکان و امکانات، پس چه میشود فرق دولت و ملت؟!
و اساسا ملت برای چه در انتخابات شرکت میکند؟! و برای چه رئیس دولت انتخاب میکند؟! جناب آقای روحانی! دوباره فرض مطلع این یادداشت را تکرار میکنم! اصلا توافق شما «فتحالفتوح»! وقتی بنا به اعتراف البته بحق خودتان هم، اعتمادی به وعده دشمن نیست و اعتباری به قول و قرار او نیست، آیا بهتر نیست فتحالفتوح دیگری فراهم آورید که دشمن هرگز نتواند ناقض روح و جسم آن باشد؟! آن فتحالفتوح چیست اما جز «عبور از رکود و بیکاری» منبعث از «تمرکز بیشتر به داخل»؟!
از یاد نبریم که با وجود تحریم، فتحالفتوح آزادی خرمشهر حاصل شد! و با وجود تحریم، قلب رآکتور خودکفایی تپیدن را آغاز کرد! و با وجود تحریم، به بسیاری از پیشرفتهای ریز و درشت دیگر رسیدیم! پس «تحریم» همان تهدیدی است که اگر تدبیر حاکم باشد، میشود فرصت! و تدبیر در اینجا یعنی کاستن از سیاست و افزودن به اقتصاد! و کاستن از خارج و افزودن به داخل!
و کاستن از حرف و افزودن به عمل! و کاستن از فساد و افزودن به عدالت! و کاستن از ژنسالاری و افزودن به شایستهسالاری! قطع به یقین اهتمام به این امور که جملگی ذیل سرفصل «اقتصاد مقاومتی» تعریف میشود، علاوه بر کمکردن اثرات مخرب تحریم، دولت را به فتحالفتوحی میرساند که آمریکا غلط بکند بخواهد ناقض جسم یا حتی روح آن باشد!
من در روزهای اخیر، سخنان درستی از آقایان روحانی و ظریف علیه یانکیهای جلاد شنیدم، لیکن به جد معتقدم کوبندهترین مشت بر دهان استکبار جهانی به سرکردگی آمریکای جنایتکار، از قضا «کار» است و کار و کار و کار! و باز هم کار! بالطبع، دولتی که کار را از متن، مدام سوق به حاشیه دهد و به برکت وجود نامشاوران، علیالدوام برنامه برای حاشیهسازی داشته باشد؛ تحریم هم نباشیم، باز قادر به هیچ فتحالفتوحی در حوزه اقتصاد کشور و معیشت مردم نخواهد بود!